- ته دکتن
به پایین افتادن
معنی ته دکتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نداشتن حق و حقوق، گرفتار شدن
بر وفق مراد بودن
ناکامی ممتد و طولانی شکارچی در شکار را منوط به شومی چله
برخاستن صدای خفیف و کنایه از: اتفاق افتادن
چف دکتن
شیوع بیماری جذام، نوعی نفرین
کسی یا چیزی را به صورت اتفاقی دیدن
شایع شدن
متورم شدن بدن
خز دکتن
نمایان شدن، بیرون آمدن از زیر پوشش
سر رسیدن، ناخودآگاه وارد شدن، میان حرف دیگران پریدن
نظر کسی را جلب کردن
آغاز حرکت در راهی نمودن، راه افتادن
سقوط کردن، سقوط از پرتگاه و صخره
جا افتادن، کامل شدن، خوب پخته شدن غذا
آماسیدن، ورم کردن، از نظر افتادن، با کسی چپ افتادن و بد شدن
۲معشوقی که بدون اجازه ی پدر و مادر به همراه عاشق روانه شود.، پس افتادن، لاغر شدن و به تحلیل رفتن، تنگ دست شدن، ظاهر شدن، نمایان شدن
اخم نمودن، آماس نمودن بدن
بر سر زبان ها افتادن، تنها ماندن
آتش گرفتن، سرایت آتش از جایی به جایی دیگر
نزدیک شدن، سرشاخ شدن
منقرض شدن، از بین رفتن، پایین افتادن، به زیر افتادن، زیر
زمین گیر شدن
رسیدن خربزه و میوه هایی مانند زردآبو و شلیل
فراموش کردن رخدادها و در گذشتن از آن، عقب ماندن
پایین آمدن
به پشت افتادن و سقوط ناگهانی از شنیدن خبری هولناک، لاغر
عقب مانده
شایع شده
در تنگنا قرار گرفتن، به سختی افتادن، گیر کردن
ته گرفتن غذا سوختن غذا
درگیری سگها، درگیری دو درنده
در غلتیدن، به گوش رسیدن صدایی خفیف